لشکر سهمیه بگیران | ... | |
پیش چشمت جهان سیاه شده!؟ دیده ای گام های لرزان را!؟ دست اندازهای شهر آیا دست انداخته است پایت را!؟ ویلچر پیشکش، شده یک بار با عصا -محض امتحان هم هست- شده بی دست وا کنی یک بار گره کور بند کفشت را!؟ (حرف ضرب المثل درست نبود، گره از دست اگرچه بگشاید شده از دست سرفه های مدام همه از بودنت کلافه شوند!؟ شده در خود بسوزی و باشی، ولی انگشت های طعنه ی شهر شده آیا…؟ گمان کنم نشده، نشده است و خدا کند نشود از شهیدان بپرس، می دانند، آخرین حد عشق جانبازی است
شاعر:علی فردوسی
[دوشنبه 1396-05-16] [ 08:44:00 ب.ظ ]
لینک ثابت |