الآصال
بانک شعر آئینی


  این قدر بین رفتن و ماندن نمان، بمان ...


این قدر بین رفتن و ماندن نمان، بمان
پیرم مکن ز بارغمت ای جوان بمان

خورشید من به جانب مغرب روان مشو
قدری دگر به خاطر این آسمان بمان

مهمان نُه بهار علی پا مکش ز باغ
نیلوفر امانتی ِ باغبان بمان

ای دل شکسته آه تو ما را شکسته است
ای پرشکسته پر مکش از آشیان بمان

دیگر محل به عرض سلامم نمی دهند
ای هم نشین این دل بی همزبان بمان

راضی مشو دگر به زمین خوردنم مرو
بازی نکن تو با دل این پهلوان بمان

روی مرا اگر به زمین می زنی بزن
اما بیا بخاطر این کودکان بمان

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
اینقدر بین رفتن و ماندن نمان بمان

 

شاعر:محسن عرب خالقی

 

موضوعات: المطهرون, فاطمه الزهرا سلام الله علیها
[شنبه 1396-05-21] [ 09:20:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  تویی که فاطمه ای، اوج روضه ات دَر نیست ...

دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی علیه السلام هیچ کس دلاور نیست

بگو به آن که به قصد تو با تبر آمد
درخت عمر من این قدرها تناور نیست

برای بغض علی علیه السلام وقت دیدنت چیزی
به قدر خنده ی تو تلخ و گریه آور نیست

چه زخم ها که پس از زخم ها نخواهی خورد
که نیست بار نخستین و بار آخر نیست

هنوز درد تو را روضه خوان نفهمیده ست
تویی که فاطمه ای، اوج روضه ات دَر نیست

 شاعر:محمدرفیعی

موضوعات: المطهرون, فاطمه الزهرا سلام الله علیها
[پنجشنبه 1396-05-19] [ 09:54:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  تو را جایگزین نیست ...

در شهر اگر هیچ کسی را غم دین نیست
تا فاطمه زنده است علی خانه نشین نیست

ای دست پر از پینه ز چرخاندن دستاس
افلاک در افلاک تو را جایگزین نیست

در کوچۀ مسجد تو زمین خوردی و در ما
جز پینۀ چون زانوی اُشتر به جبین نیست

انصار هم از خطبۀ تو شرم نکردند
کردند بهانه که چنان است و چنین نیست

غصب فدک این بود که نام تو نباشد
پیداست که دعوا سر یک تکّه زمین نیست

کو چادر خاکی شده کو دامن مولا
تا کی بزنم چنگ به حبلی که متین نیست

جایی که علی هست معاویه چه کاره است
قرآن ِ سر نیزه که قرآن مبین نیست

ای کاش که خود را برسانم به رکوعش
زیرا که بجز نام تواش نقش نگین نیست

مقصود خدا از دو جهان خلقت زهراست
المنة الّله که این است و جز این نیست

 

 شاعر:مهدی جهاندار

موضوعات: المطهرون, فاطمه الزهرا سلام الله علیها
[چهارشنبه 1396-05-18] [ 11:00:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت