الآصال
بانک شعر آئینی


  این مختصر ،یعنی که هیچ ...

 

از تو گفتم با : « ولی » ، « اما » ، « اگر » … ، یعنی که هیچ

چون نفهمیدم ز نورت بیش تر ، یعنی که هیچ


دفترم خالی ست از گل واژه های نور تو

واژه ها از فصل حُسنت بی خبر ، یعنی که هیچ


نازنین ! چشم زمین روشن به نور حُسن توست

آفتاب حُسنی و من کور و کر ، یعنی که هیچ


از تو اسمت را فقط می دانم و رسمت … ؟ دریغ !

از تو ای جان جهان ! این مختصر ، یعنی که هیچ


ادعای عاشقی دارم ، ولی کو داغ دل ؟

درد بی دردی گرفتی ، ای پسر ! یعنی که هیچ


آرزو دارم برقصم آسمانت را شبی

در حصار این قفس ! بی بال و پر ؟ یعنی که هیچ


دلخوشم که شاعر حُسن توام ، اما چه سود ؟!

تا نگشتم با نگاهت همسفر ، یعنی که هیچ


از تو کم گفتم ، خجالت می کشم از روی تو

یک غزل ؟ ها … کرده ام شق القمر ! یعنی که هیچ


مانده ام در فهم تو ، ای حُسن عالمتاب عشق !

من کجا و وصف تو ؟ خوردم شکر ! یعنی که هیچ

 

شاعر:رضا اسماعیلی

 

امام_مجتبی    امام_حسن   شعر

موضوعات: امام حسن المجتبی علیه السلام
[شنبه 1392-05-19] [ 01:20:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  تقصیر گریه های غریبانه شماست ...

 

دارد زمان آمدنت دیر می شود

دارد جوان سینه زنت پیر می شود

 

وقتی به نامه عملم خیره می شوی

اشک از دو دیده ی تو سرازیر می شود

 

کی این دل رمیده ی من هم زُهیروار

در دام چشم های تو تسخیر می شود؟

 

این کشتی شکسته ی طوفان معصیت

با ذوق دست توست که تعمیر می شود

 

حس می کنم که پای دلم لحظه ی گناه

با حلقه های زلف تو درگیر می شود

 

در قطره های اشک قنوت شب شما

عکس ضریح گمشده تکثیر می شود

 

تقصیر گریه های غریبانه ی شماست

دنیا غروب جمعه چه دلگیر می شود

 

شاعر:وحید قاسمی

 

 

موضوعات: المطهرون, امام حجة بن الحسن صاحب الأمر علیه السلام
 [ 01:19:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ما به حضور اماممان نرسیدیم ...

 

 

 

بال زديم و به آسمان نرسيديم

تا به افق هاي بيکران نرسيديم


در خم يک کوچه مانده ايم دوباره

مثل هميشه به کاروان نرسيديم


شيعه‌ی خوبي نبوده ايم برايش

ما به حضور اماممان نرسيديم


هر شب از اين جاده رفته ايم ولي حيف

تا به سحرهاي جمکران نرسيديم …

 


شاعر: یوسف رحیمی

 

 

انتظار امام_عصر

موضوعات: امام حجة بن الحسن صاحب الأمر علیه السلام
 [ 01:15:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت