مکّی و کوفی به فدایش | ... | |
بر گرده ی خود مثل علی نان و رطب داشت شب تیره و تار و ظلمات است، پر از ظلم می رفت که خاموش شود مشعل توحید برخاست کسی مکّی و کوفی به فدایش در محضر او این همه شاگرد عجب نیست چون جابر حیّان کسی اسرار ندانست هفتاد و دو تا یارت اگر بود چه می شد از صبح بپرسید که صادق به چه معناست
شاعر: مهدی جهاندار
[شنبه 1396-04-31] [ 07:25:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|