جهان، تصادفی نیست.

اگر جهان تصادفی باشد، تا حالا جلوبندی آن را عوض کرده بودند.

اگر جهان تصادفی بود، رنگ خوردگی گل‌ها معلوم می‌شد.

عالم، صفر کیلومتر است.

اگر گل سرخ تصادفی باشد، باید چمن را بیمارستان مجروحین نام‌گذاری کنیم.

انسان، نخستین موجودی است که وجود را درک می‌کند؛ باقی اشیا، منگ تجلّی‌اند.

هیچ کس نمی‌تواند نرگس را از خواب مستی بیدار کند.

هیچ کس نمی‌تواند به ذرّه پس‌گردنی به خورشید بزند.

عناصر، همه مبهوتند.

شبنم حیرت، بر تمام پدیده‌ها نشسته است.

 

“احمد عزیزی”

موضوعات: شعر و نثر ادبی
[پنجشنبه 1392-11-17] [ 11:11:00 ب.ظ ]