تبر به دست خودم خورده است بر کمرم | ... | |
به خواب رفته ام و شب نشسته دورو برم درخت خشکم و افسوس میخورم همه عمر مرا محاصره کردند یاغیان گناه نگاه می کنم و کوپه کوپه می گذرند رسیده اند به تو خیل زایران و هنوز دلم گرفته ، برایم فقط همین کافیست برای چای دلم ،جای زعفران،بگذار مرا اگر که نخواهی طلب کنی آقا
شاعر:میتراسادات دهقانی
[شنبه 1396-05-14] [ 08:34:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|