زیبایی دریاست در اعماق نگاهش
این دختر آرام و صبوری كه رسیده
از شوق ، علی سفره به اندازه یك شهر
انداخت ، به شكرانه ی نوری كه رسیده

كاشانه ی اهل دل و میخانه ی هستی
دنیا و سماوات و عوالم همه روشن
عطر خوش او پر شده در شهر مدینه
به به چه گلی ! چشم و دلت فاطمه روشن

لبخند نشسته به لب حضرت ساقی
مرضیه دلش وا شده از دیدن دختر
تا آمده لبریز شده چشمه ی تسنیم
كامل شده با آیه ی او سوره ی كوثر

بی تاب شدی ، دختر مهتاب رخ عشق !
بارانی اشك است چرا صورت ماهت ؟
گریانی و پیش كسی آرام نداری
دنبال كدام آیت حق است نگاهت ؟

باران بهاری شده ای دختر حیدر
زهرا چه كند گریه تو بند بیاید
باید كه بگویند كنار تو حسینت
تا شاد شوی ، با گل و لبخند بیاید

همسایه ندیده به خدا سایه ای از تو
تمثیل حیایی تو و تندیس وقاری
پیداست ولی دختر سردار حنینی
از شور كلام و دل شیری كه تو داری

شعر شب میلاد تو هم پر شده از اشك
بانو ! چه كنم روی دلم سوی فرات است
جز اشك چه گویم كه همه هستی عالم
عشق تو ، حسین تو ، قتیل العبرات است

 

 شاعر :قاسم صرافان

موضوعات: بدون موضوع, المطهرون, زینب سلام الله علیها
[شنبه 1396-05-21] [ 09:31:00 ب.ظ ]